کاربرد روشهای فازی و عصبی-فازی در سازههای کنترل شده با میراگر جرمی تنظیم شونده و میراگر تنظیم پذیر مغناطیسی
امروزه حفظ عملکرد سازه و امنيت آن در برابر حوادث طبيعي، از دغدغههاي بزرگ مهندسين است، اين امر با روند بلند مرتبه سازي و ساخت و ساز در مناطق لرزه خيز اهميت فوقالعادهای پيدا کرده است. لذا در پایان نامه حاضر، کنترل سازهها با استفاده از میراگرهای جرمی تنظیم شونده و میراگرهای تنظیم پذیر مغناطیسی مورد مطالعه قرار گرفته است. از آنجا که شرایط لازم و کافی جهت طراحی بهینه میراگرهای جرمی یک سری معادلات همزمان غیرخطی است، بنابراین با استفاده از روشهای عددی به طراحی پارامترهای میراگر جرمی در جهت حداقل کردن پاسخهای مختلف سازه پرداخته شده است. همچنین به منظور افزایش عملکرد طرح کنترل، طراحی بهینه میراگر جرمی چندگانه نیز مورد ارزیابی قرار گرفته و نشان داده شده است که میراگرهای جرمی چندگانه از عملکرد مطلوبتری نسبت به میراگرهای جرمی معمول برخوردارند.
یکی از چالشها در استفاده از میراگر های مغناطیسی ساخت استراتژی کنترلی است که بتواند به طور کامل تواناییهای این میراگر را آشکار سازد. به منظور دستیابی به استراتژی کنترل مطلوب، امکان استفاده از سیستمهای فازی بهینه و شبکه عصبی فازی مورد بررسی قرار گرفته و با سایر کنترل کنندههای کلاسیک نظیر غیرفعال خاموش، غیرفعال روشن، لیاپانوف بهینه، کلیپ بهینه، شبه بنگ بنگ و بنگ بنگ خروج از مرکز مقایسه شده است. نشان داده شده است که این سیستمها با حداقل پیچیدگی میتوانند پاسخهای سازه را به نحو موثری کاهش دهند.یکی از اصلیترین عوامل در افزایش کارایی یک طرح کنترل، محل اعمال نیروهای کنترل کننده به سازه است، بنابراین بهینه سازی محل تعبیه میراگرهای جرمی تنظیم شونده و تنظیم پذیر مغناطیسی، نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در مورد میراگر جرمی، محلی که در آن تغییر مکان مود اصلی سازه بیشینه میگردد و در مورد میراگر مغناطیسی، طبقهای که در آن تغییر شکل نسبی مود اصلی سازه به حداکثر مقدار خود میرسد، به عنوان محلهای مطلوب معرفی شدهاند
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.