باستان شناسی نو به عنوان یک مکتب جدید کار خود را با تلاش های بینفورد و کلارک در دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد. یکی از مهمترین دستاوردهای این مکتب توجه به متغییرها و تحلیل های آماری در پژوهش های باستان شناسی بود. با این کار باستان شناسی از مرحله ی توصیف گذشت و وارد مرحلهی علمی خود یا همان تحلیل شد، زیرا آمار با قدرت بی نظیر خود در تغییر زبان داده ها از توصیف به عدد و تحلیل این اعداد خدمت بزرگی به روشن شدن وضعیت فرضیه های علوم مختلف می کند. در این میان باستان شناسی به عنوان علمی که با حجم انبوهی از داده های مختلفی اعم از سفال ، ابزار ، …. روبه رو است می تواند به بهترین وجه آمار را به عنوان ابزاری برای روشن شدن فرضیه ها و خواسته های علمی خود به خدمت گیرد. آن چه در این تحقیق مورد توجه قرار گرفت معرفی دو شاخه اصلی علم آمار تحت عنوان آمار استنباطی و آمار توصیفی و کاربرد آنها در پژوهش های باستان شناسی بود. برای این منظور در شاخهی آمار استنباطی نمونه برداری در کارهای میدانی و به صورت موردی بررسی شهرستان آبدانان در استان ایلام مورد توجه قرار گرفت و بعد از بررسی روش های مختلف روش نمونه گیری طبقه بندی شده به خاطر ارائه الگوی استقراری محوطه مورد تأیید و درشاخهی آمار توصیفی موضوع برهمکنش فرهنگها مورد توجه قرار گرفت. برای همین منظور محوطه چشمه رجب واقع در حوزه رود سیمره بصورت موردی مطالعه شد و در نهایت میزان برهم کنش فرهنگی زاگرس مرکزی ، سوزیانا و بین النهرین در دوره مس سنگ با عاملیت کوچ روی روشن شد. در نهایت به نظر می رسد آمار طی دو مرحله باستان شناسان را در پژوهش های میدانی یاری می کند : نخست در جمع آوری مناسب و فرضیه سازی از طریق داده ها (آمار استنباطی ) و سپس در مرحله ی آزمون فرضیه (آمار توصیفی ) .
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.