چگونگی مواجهه علمای شيعه با حاکمان با تأکيد بر دیدگاه امام خمينی(ره)
امام خمینی (رحمه الله) معتقدند اکثر علمای شیعه به پیروی ائمهی اطهار (علیهم السلام)، با حکومتهای غیر مشروع مخالفت یا مبارزه کردهاند. به لحاظ شرعی، هیچ کسی بدون اجازهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) حق حکومت ندارد و ایشان فقط به فقهای عادل اجازهی حکومت دادهاند. بنابراین، هر حکومتی غیر از آن، نامشروع بوده و همکاری با آن حرام است مگر در موارد حفظ مصالح عموم یا اضطرار یا طبق نظر دیگر فقها در موارد امکان امر به معروف و نهی از منکر.
اما گروهی از علما چه در زمان ائمه ـ مثل علی بن یقطین، ابن بزیع و نجاشیـ یا در دورههای بعد مثل خواجه نصیر و علامهی حلّی، محقق ثانی، میرداماد، بهائی و مجلسی برای حفظ مصالح شیعه به دربار حاکمان وارد شده و منشأ خدماتی بودهاند. آنها فقط در صورتی خود را در نظر مردم کوچک نموده و مناصب حکومتی را پذیرفتهاند که میتوانستند از موقعیت خود نزد حاکمان به نفع مذهب تشیع و شیعیان بهره ببرند.
در مقابل، تعداد زیادی از فرزندان ائمه مثل زید، شاگردان ایشان و علما در سراسر سرزمینهای اسلامی دست به قیام و مبارزه زدهاند و کسانی که قدرت بسیج مردم را نداشتهاند، ابراز مخالفت نموده و در این راه سختیها را متحمل شدهاند و گاه به شهادت رسیدهاند. ائمه نیز در خفا از قیامهای زمان خود حمایت کردهاند.
به خصوص در صد سال اخیر، از زمان قیام تنباکو و مشروطه و بعد از آن در هنگام انقلاب ۱۹۲۰م عراق و در قیامهای دورهی رضا پهلوی در برابر کشف حجاب، نظام اجباری، لباس متحد الشکل، و بعد از آن در نهضت ملی نفت، علمای شیعه در میدان مبارزه، بر دیگران مقدّم بوده و رهبری مبارزات را بر عهده داشتهاند.
اما نباید هر بهانهای را از علما پذیرفت، بلکه باید نسبت به همکاری با حکام، آنها را متهم نمود زیرا آنچه بیشترین لطمه را به مذهب و اعتقادات مردم وارد میکند، ورود علما به دستگاههای دولتی جائر است.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.