مقولهی واقعیت و واقعگرایی در هنر از پیچیدهترین مفاهیمی است که همیشه تعاریف و برداشتهای بسیاری داشته. در طول تاریخ نقاشی ایرانی، همگام با ادبیات ، نوعی فضای تغزلی و شاعرانه و توصیفات مثالی و آرمانی بر تصاویر حکمفرما بوده و در طی زمین، تغییرات مختصری در چارچوب ساختار سنت نگارگری دیده میشود. بیشتر پژوهشهای پیشین، گرایش بهاینترتیب و پرداختن به کار و فعالیت روزمره را صرفاً در مورد مکتب هرات مطرح کردهاند و اشارهای کامل به آثار مکتب قزوین بهعنوان سبکی متمایز و مستقل به چشم نمیخورد. در این پژوهش سعی شده است که مشخصات به چگونگی واقعگرایی در آثار مکتب نگارگری قزوین پرداخته و ریشهها و زمینههای آن موردبررسی قرار گیرد، برای دستیابی به این هدف روش توصیفی- تحلیلی مورداستفاده و منابع کتابخانهای و تصویری مدنظر قرارگرفته است. درنتیجه این پژوهش مشخص میشود که واقعگرایی موجود در مکتب نگارگری قزوین، با نمونههای پیشین متفاوت بوده است و با وضوح بیشتری شکل عامیانه و مردمیتری از خود نشان میدهد. همچنین مشخص میگردد که شرایط فرهنگی، سیاسی و تاریخی حاکم بر قزوین آن زمین دخالت مستقیم بر ایجاد این نوع از واقعگرایی در آثار داشته است.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.