نقد روانکاوانهی رمان سلوک محمود دولت آبادی و رمان حینترکناالجسر از عبدالرحمن منیف با رویکردی تطبیقی
انسان برای پیشبرد مسائل و مشکلات خود و حل آنها، همواره به این نیاز دارد در اموری که مربوط به
زندگیاش میباشد با دقت و تعمق بیشتری بنگرد. نیاز به پردهبرداری و توجه به لایههای زیرینتر معنی و عبور از سطح به عمق در تمامی علوم رایج است. به نوعی همگی افراد در رشتههای گوناگون به کار نقد میپردازند. در علوم انسانی و به ویژه ادبیات که ارتباط بین ملتها در سطح وسیعی است برای شناخت عمیقتر مسائل، باید به کار نقد ادبیات دیگر ملتها همراه با ادبیات ملی خود پرداخت. در پژوهش حاضر نیز به خاطر ضرورت این مسائل به نقد ادبی روانکاوانهی دو رمان سلوک محمود دولتآبادی با حینترکناالجسر با رویکردی تطبیقی پرداخته شده است. امّا رویکردی که در نقد روانکاوانه به آن توجه شده، رویکرد روانکاوی شخصیتهای داستان است. برای رسیدن به این نتیجه در آغاز، دو فصل اول و دوم را به توضیح مبانی نظری نقد روانکاوانه و ادبیات تطبیقی پرداختیم و در ادامه، هر یک از رمانها را با توجه به ویژگیهای منحصربهفرد خود در نقد روانکاوانه بررسی کردیم و در انتها به تطبیق دو رمان پرداختیم.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.