هدف پژوهش حاضر مقایسه حافظه کوتاه مدت،دقت و تمرکزحواس کودکان ۱۰ و۱۱ساله موسیقی آموخته و نیاموخته بود.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسهای یا پس- رویدادی بود. نمونه پژوهش عبارت بود از۵۰ دانش آموز موسیقی آموخته(با حداقل ۲ سال آموزش)و۵۰ دانشآموز موسیقی نیاموخته ۱۰و۱۱ ساله که از میان دانشآموزان مدارس شهر تهران به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. گروه گواه از نظر سن،میزان تحصیلات پدر و مادر،سطح اقتصادی خانواده و نمره هوشبهر(با استفاده از آزمون ریون)با گروه مورد بررسی همتاسازی شد. ابزار پژوهش برای گردآوری نمره های حافظه کوتاه مدت،دقت و تمرکزحواس،خرده مقیاسهای آزمون وکسلر بود.
یافته ها: نتایج نشان داد،با کنترل نمره هوش کلی،توانایی حافظه کوتاه مدت،دقت و تمرکزحواس دانشآموزان موسیقی آموخته بیش از دانشآموزان موسیقی نیاموخته است. بر این اساس تقریبا ۵/۶ درصد از واریانس ‘حافظه کوتاه مدت’ آزمودنی ها،توسط انتساب به گروهها تبیین میشود. این رقم در مورد ‘دقت و تمرکز حواس’ به ۵/۱۱ درصد افزایش یافته است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردید که آموزش موسیقی و داشتن مهارت موسیقی میتواند در رشد برخی تواناییهای شناختی کودکان مؤثر باشد. لذا در کنار سایر دروس،آموزش موسیقی میتواند باعث توسعه کاربرد قوای شناختی در دانشآموزان و راهبردی برای افزایش پیشرفت تحصیلی آنها باشد.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.