لوازم اصل آسانباوری در معرفتشناسی و باور دینی(آلستون و سوئینبرن)
این رساله کوششی است برای بررسی لوازم و نتایج به کارگیری اصل آسانباوری در حوزه معرفتشناسی باور دینی،که امید است این مقصود حداقل تا حدی حاصل شده باشد.
در فصل اول درصدد پاسخگویی مناسب به پرسشهایی بودهایم که در زمینه این اصل ذهن هر خوانندهایی را به خود مشغول میدارند. نمونهای از این پرسشها از این قراراند: آیا این اصل یک نوع نظریه اساسی تلقی میشود یا صرفاً رویکرد پیشنهادی است برای ارائه برهان تجربه دینی ؟ چه کسی اولین بار این اصل را مطرح کرده و هدف اصلیش از بیان آن چه بوده است؟ و یا اینکه این اصل در آثار چه کسانی به شکل کمرنگتری جلوهگر بوده که بعدها چنین اصلی از دل آن بیرون آمده است؟ و به طور کلی چه عواملی باعث گرایش فلاسفه دین به سمت این نگرش شده است؟ در فصل دوم و سوم فیلسوفانی که این اصل را به شکل متقنتری مطرح نمودند و تمام هّم خود را برای بسط و گسترش آن در زمینه توجیه باور دینی و تقریر برهان تجربه دینی بکار گرفتهاند، معرفی و به شرح آرای آنها پرداختهایم. در فصل چهارم به بهرهمندیهای مثمرثمر فیلسوفان در حوزههای گوناگون معرفتشناسی دینی پرداخته شد تا به اهمیت و کارکرد آن در این حوزه پی برده شود. در آخر نیز به سیل انتقادات و ایراداتی که متوجه چنین نگرشی شده است مطرح گردیده تا بتوان به تا به شکل آسانتری بتوان درباره دفاع عقلانی از این اصل صحبت نمود.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.