نوستالژي به عنوان يکي از موتيفهاي مطرح در نقد روانشناسي، نوعی حسّ دلتنگي و حسرت نسبت به گذشته و چيزهاي از دست رفته است که موجد اندوه و دلتنگي خاصّي در فرد میشود.
با توجّه به نقش و جايگاه نوستالژي در تحليل شعر و شناخت بهتر شخصيت شاعران، پایاننامة حاضر پژوهشي است دربارة بررسي نوستالژي در اشعار منوچهر آتشي و نادر نادرپور. هدف اين پایاننامه بررسي انواع و نقش نوستالژي در تحليل اشعار اين دو شاعر است. در اين پژوهش، به منظور دستیابی به پاسخ مسائلی چون انواع و بسامد نوستالژی در شعر دو شاعر و بیان تفاوت و شباهت کاربرد نوستالژی در شعر آنان و جایگاه آن در تحلیل شعر این دو شاعر، نخست به مؤلّفههاي مختلف نوستالژي و بسامد آنها پرداختهايم و سپس اقدام به بررسي علل و زمينههاي انگيزش انواع نوستالژي و توجّه به نقش آنها در تحليل شعر و شخصيّت اين شاعران نمودهايم.
نوستالژي در ساختار و غناي شعري هر دو شاعر نقشي فراگير، جهت دهنده و تعيين کننده داشتهاست. نوستالژي غم غربت (دوري از وطن) و يأس و نااميدي و مرگانديشي از برجستهترين مؤلّفههاي نوستالژي شخصي در شعر نادرپور به شمار ميروند و در اشعار آتشي بيشتر با نوستالژي تقابل سنّت و مدرنيته يا (تقابل صنعت و طبيعت) و انعکاس دردهاي اجتماعي روبرو هستيم.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.