عشق یکی از عالی ترین و مهم ترین موضوعات شعر فارسی است. هرچند شکل پرداختن به آن در ادوار گوناگون شعر فارسی، بنا به شرایط خاص اجتماعی، متفاوت بوده، اماادبای زبان فارسی هیچ گاه از شرح و توصیف آن غافل نبودهاند.
دراین پژوهش، نخست مفهوم عشق در لغت، عرفان، رواشناسی و فلسفه تبیین شده است؛ سپس نمود عشق در ادوار مختلف شعر فارسی مورد مطالعه قرار گرفته و ویژگی ها و جایگاه عاشق و معشوق در هر یک ازاین دوره ها بررسی شده است. در این راستا از شعرکلاسیک، آثاربرجسته ی هر دوره و از شعر معاصر ، آثار پنج شاعر نامی: نیما یوشیج، احمد شاملو، فروغ فرخزاد،سهراب سپهری و مهدی اخوان ثالث، مورد تحقیق قرار گرفته است.
پارهای از مهمترین نتایج پژوهش، چنین است : ادوار شعر فارسی، هیچ گاه از حضور عشق خالی نبوده است؛ مقوله ی عشق در هر دوره، ویژگی ها و خصایص متفاوتی داشته است؛ شرایط خاصّ اجتماعی، به همراه دیدگاه شخصی شعرا، در ایجاد این تفاوت ها تاثیر گذار بوده است؛ از جمله این تفاوت ها، می توان به فراز و فرود های جایگاه عاشق و معشوق در هر دوره، تغییر ماهیّت معشوق به زمینی یا آسمانی وتغییر دیدگاه شعرای معاصر در عشق ورزی، از عشق به فردی خاص، به مفاهیمی چون انسانیت و عشق به وطن اشاره کرد.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.