با وجود اينكه در حال حاضر چند دهه از طراحی و احداث مجتمع های مسكوني ميگذرد هنوز هم به دليل عدم تطابق آنها با فرهنگ جامعه ما، علاوه بركاستيهايي كه در اين قبيل بناها به چشم ميخورد، تأثيرات نامطلوبي بر زندگي انسان جامعه داشته و دارد.
از سوي ديگر، در اين رساله نگاهي به موضوع نور به لحاظ كيفي شده است. نور در زندگي انسان عنصري ضروري بهشمار ميرود. در این مقوله معماران نیز، چون بسیاری متخصصان دیگر، حتی به مدد تجربه یا شهود، از پیشبینی صحیح رفتارهای مبتنی بر این نیاز باز میمانند. در نتیجه، تعامل آثار معماری با نور در بسیاری از موارد نه به اختیار و تدبیر معمار، بلکه نتیجه اتفاقی و حاصل حضور همیشگی و ناگزیر نور است.
تحقیقات نشان داده است که یک نیاز درونی وجود دارد که همه موجودات زنده را به سمت نور هدایت میکند، این نیاز در انسان منشاء رفتارهای متعددی است که بسیاری از آنها ناشی از آثار بصری نور نیستند، بنابراین در جایگاه یک معمار اگر نور را تنها یک واسطه برای رویت محیط و موضوعات بدانیم، فرصتهای فراوان تأثیرگذاری بر ادراک مخاطبین خود را از دست دادهایم، و بسیاری از آثار معماری معاصر شاهدی هستند بر این که با وضع موجود، بسیاری از آثار نور، و طیفی از قابلیتهای مثبت آن غافل مانده است.
این ایراد از یک سو نتیجه هراس جامعه معماری از وارد کردن پیچیدگیهای دانش موجود در این زمینه به مراحل نخست طراحی است، و از سوی دیگر ناشی از فقدان کلید واژههای روشن و قواعدی ساده است که حضور نور را در طرح ابتدایی یک اثر معماری میسر نماید.
پژوهش حاضر به بررسي حضور كيفي نور پرداخته و با استفاده از فضاي باز، پوشيده، بسته در مجتمع مسكوني و با الگو برداري از معماري سنتي يزد و معاصرسازي آن، به طراحي مجتمع مسكوني پرداخته است..
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.