آنچه در این نوشتار مورد تحقیق قرار گرفته، بررسی شبهه ایست منسوب به ابنکمّونه که در لسان فلاسفۀ آن زمان به عنوان یک معمای پیچیده و چالشی جدّی برای برهانهای توحید واجب الوجود مطرح شده است. شبهه، دارای ریشه ای مشترک در میان اعتقاد مغان ایرانی به ثنویت و اصالت وجود در نزد حکماء مشاء است. ابنکمّونه شبهه خود را از نارساییهایی که در میان این دو اعتقاد فلسفی وجود داشته، مطرح کرده است. تلاش این رساله بر آن بوده تا اعتقاد همۀ فلاسفه به وجود کامل مطلق و عدم امکان تصور اصالت ماهیت دربارۀ واجب الوجود حتّی در میان معتقدان به اصالت ماهیت را نشان دهد. بنابر این اساس، شبهه ناشی از یک برداشت اشتباه از برهانهای اثبات توحید دربارۀ واجب الوجود بوده که حتی خود ابنکمّونه نیز بدان معترف است؛ در واقع وجوب وجود هیچگاه نمیتواند زائد بر ذات فرض شود. اگر تصویر واجب الوجود در برهانهای توحید ابنسینا بدرستی تبیین شود این شبهه از اساس باطل میشود. با این همه حتّی در صورت قبول اصل شبهه، جوابهای مختلفی از سایر حکماء همچون فارابی، سهروردی، میرداماد و ملاصدرا با در نظر گرفتن مکتبهای مختلف فلسفی مثل اصالت ماهیت و اصالت وجودِ مشائی و حکمت متعالیه در این نوشتار آورده شده است.
در ادامه سعی شده در کنار براهین فلسفی، برهانهای کلامی همچون برهان فرجه و برهان تمانع نیز با تقریری فلسفی آورده شود و از آن طریق هم، این شبهه مورد توجه قرار گیرد تا بررس و تحلیل این شبهه از تمامی جوانب کامل شود.
لازم بذکر است در مجموعه سیزده پاسخ بر این شبهه در این رساله آورده شده که همگی به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.