در خصوص پاسخ به این پرسش که دلایل موفقیت ابتدایی شورشهای ارتداد چه بود و چرا شورشهایی به این گستردگی به این سرعت فروکش کرد میتوان دلایل زیر را برشمرد.
هر چند دولت اسلامی در زمان پیامبر دولتی فراگیر بود، اما گستره قدرت آن، چنان نبود که بتواند کنترل تمام مناطق تازه مسلمان را در دست داشته باشد، چرا که دولت مرکزی در مناطق تحت نفوذ سپاهی نداشت و تنها نمایندگان دولت که چند فردمشخص بودند جهت نظارت بر جمعآوری زکات و نیز آموزش امور دینی حضور داشتند و در برخی موارد نمایندگان دولت مرکزی از میان خود افراد قبیله انتخاب میشدند. در تمام این شورشها جز مواردی اندک شاهدیم که افراد یک قبیله به سرکردگی رئیس خود از آیین اسلام برمیگردند اما در مورد شورش اسود در یمن و تسلط او برشهر صنعا میبینیم که او در راس قبیله خود میتواند بر تمام یمن سیطره پیدا کند که این ناشی از آن بود که پس از اسلام آوردن یمنیان برای مناطق مختلف فرماندهانی جداگانه از مدینه تعیین گردید که نظارت شهر صنعا بر دیگر مناطق را از بین برد. از این رو اسود در ابتدای قیام خود فرصت یافت تا با استفاده از ناهماهنگی مناطق مختلف به سرعت آن مناطق را تسخیر کرده و سپس بر شهر صنعا دست پیدا کند.
نکته قابل توجه دیگری که در تمام این شورشها به چشم میخورد حالت تدافعی تمام این قیامها به جز مورد طلیحه است که تنها او قبایل همپیمان خود را برای فتح مدینه گسیل کرد و دیگران یا اندیشه تهاجم به مدینه را نداشتند یا توان آن را و در نتیجه این امر به دولت مدینه فرصت کافی را برای تجهیز و اعزام قوا به سوی آنان میداد. علی رغم گستره جغرافیایی شورشها همه مردم آن نواحی در مخالفت با دولت مرکزی یکدست نبودند و چه بسا با مهاجمان برای سرکوب مخالفان همدست میشدند و این مورد از توان مقاومت قبایل مخالف میکاست. نکته دیگری که موجب موفقیت دولت مدینه در سرکوب شورشها گردید این بود که مخالفان در مقابله با دولت مرکزی هیچگونه پیوند و هماهنگی با هم نداشتند. اما در عوض قبایل حجاز در مقابله با آنان یکپارچه و یکدست عمل میکردند.
همانطور که دیدیم کسانی که پس از مرگ پیامبر سر به شورش و نافرمانی از حکومت مدینه برداشتند با ایدههای متفاوتی دعوی خود را ابراز میکردند. و در امر جایگزینی خود به جای پیامبر هر یک سعی میکرد به جلوهای از ویژگیهای او تمسک جوید، آنانی که در امر کاهنی سررشته داشتند میکوشیدند تا با انجام کارهای خارقالعاده جنبه کاریزمایی نبوت او را کسب کنند که دعوی تمام پیامبران دروغین از این دست بود و برخی با توسل به نژاد و تبار خویش، شخصیت قومی پیامبر و قریش را به چالش میطلبیدند و بدین نحو سعی در تجدید امارت و سلطنت پیشین خاندان خود داشتند، مانند اشعثبنقیسکندی، و برخی از مقاومتها نیز صرفا واکنشی بود در برابر یکپارچهسازی حاکمیت مانند مورد شورشهای دباء و بحرین.
نتایج مختلفی را از پرتو جنگهای رده میتوان ارزیابی کرد. این جنگها از لحاظ داخلی موجب تثبیت قدرت ابوبکر و حاکمیت قبیله قریش گردید. یکپارچگی سیاسی را در جامعه عربستان تضمین کرد و جامعه را از حالت قبیلهای به حکومتی فراگیر سوق داد. جریان سقیفه که منجر به خلافت ابوبکر گردید نیز دستاوردهای سیاسی و دینی خاصی داشت، سخن ابوبکر به نقل از پیامبر که فرمانروایان از قریش هستند از لحاظ کلامی نخستین باری بود که برای اثبات ادعا به حدیث استناد میگردید و دستاورد سیاسی آن ایجاد اندیشه سیاسی ضرورت قریشی بودن خلیفه بود که تأثیر خود را در تمامی نحلههای فکری مسلمانان به جز خوارج بر جای گذاشت.
نتیجه مهم دیگری که از جنگهای رده به دست آمد، دریافت حاکمان مدینه به این امر بود که در دراز مدت توان تداوم وضع موجود و امکان سلطه خویش بر اعراب را ندارند از اینرو برای پیشگیری از بحرانهای بعدی سیاست انتقال بحران از درون به بیرون را در دستور کار قرار دادند. همانگونه که وقوع جنگهای ارتداد بر بحران ناشی از اختلاف صحابه در امر جانشینی پیامبر پایان داد و موجب گردید که علی(ع) مدعی سرسخت جانشینی در کنار ابوبکر در برابر مرتدان مهاجم به مدینه بایستد، سیاست اعزام قوا به مرزها و در نتیجه فتوحاتی که پیدرپی نصیب مسلمانان میشد، موجب گردید که اعراب بر باور به اسلام بایستند و در راه آن جانفشانی نمایند و در نتیجه تسلط دولت مرکزی را بر قبایل تسهیل و تثبیت نمود.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.