مدرنیته تداوم تاریخی و ساختاری نسلها را هم در کشورهای صنعتی و هم در کشورهای در حال توسعه سست کرده است. این امر از یک طرف تمایزات مهمی را در درون جوامع مختلف ایجاد کرده و از طرف دیگر گروههای اجتماعی مختلف را در شبکهای از روابط فراملی درگیر کرده است و آنها را به سوی همسانی سوق داده است. در هر دو صورت این تمایزات و همسانیها بازتاب دگرگونی در تجربههای سازندهای است که نسلهای مختلف در فضاهای اجتماعی خویش با آن سروکار دارند.
جامعهشناسان از این واقعیت جدید با عنوان دگرگونی نسلی یاد میکنند. آنها تأکید دارند که دلالتهای دگرگونی نسلی از یک طرف فراتر از تفاوت صرف نسلی و از طرف دیگر نتیجه تعاملات متقابل زمینههای متعدد اجتماعی – اقتصادی – سیاسی و فرهنگی است. دگرگوین نسلی طیف وسیعی از تغییرات و تفاوتهای ذهنی و عینی را شامل میشود که در نهایت برداشت نسلها از عناصر مشترک فرهنگی – اجتماعی را شکل میدهد. نسلها عمدتاً برداشتهای خود از دوره و زمانه خود را در زندگی روزمره خود به کار میگیرند و بدینترتیب هویت خویش را در جریان زندگی و متفاوت از نسلهای پیش خلق میکنند. (بالس، ۱۳۸۰ : ۲۵)
جامعهشناسی اگرچه برای مدتهای مدید تحت سیطرة فرضیههای مبتنی بر تجربه غربی نوسازی و مدرنیته بود، اما امروزه با اذعان به اشکال و مرزهای واقعیت اجتماعی در زمینههای مختلف تاریخی، در جهت دور شدن از پارادایم کلاسیک حرکت کرده است. امروزه باتوجه به گسترش فرایندهای «جهانی شدن» در عرصههای مختلف و در نتیجه تضعیف شالودههای سنتی که دگرگونیهای نسلی را به دنبال دارند، به نظر میرسد دامنه، عرصه، موضوعات و در نتیجه نگرشهای مسلط در جامعهشناسی و بویژه جامعهشناسی فرهنگ و جامعهشناسی سیاسی دستخوش تحولات عمده شده است. در حالیکه در پارادایمهای کلاسیک مفاهیمی چون دولت ملی، رابطه حکومت و جامعه، طبقه حاکمه، نخبگان، احزاب و … غلبه داشتند، در پارادایم جدید رابطه میان حکومت و فرایندهای جهانی، فرهنگ و ارتباطات، هویتهای فراملی طبقاتی، بازسازیهای هویتی و تأثیرات متقابل فرایندهای جهانی و محلی و ظهور سبکهای زندگی و تأثیر آنها بر سیاست اولویت یافتهاند. (نش، ۱۳۸۰ : مقدمه)
دگرگونی نسلی نیز از آن واقعیتهای جدیدی است که به طور کلی آن را ناشی از جهانی – محلی شدن “Glocalization” زمینههای زندگی اجتماعی میدانند، واقعیتی که اگر در چارچوب پارادایم کلاسیک به آن بنگریم، بجای توضیح آن، ناچاریم به برچسبهایی چون «بحران هویت»، «شکاف نسلی» و دیگر تعابیر منفی متوسل شویم. بنابراین جامعهشناسان مدرن تأکید دارند که دگرگونی نسلی به معنای پایان سنت و پایان تاریخ و فرهنگ یک جامعه خاص نیست، بلکه به معنی لزوم یافتن راههای جدید برای تداوم فرهنگ جامعه خود است. کنشگران درگیر در دگرگونی نسلی، مستقیم یا غیرمستقیم، در پی پاسخگویی به پیامدهای شکست نوسازی (در جهان سوم و از جمله ایران) و فشار فرایندهای جهانی در عرصههای مختلف هستند. بنابراین در جهان دگرگونی نسلی نباید به دنبال فرهنگ یکپارچة واحد، یکدست و باثبات بود. چرا که یکی از پیشفرضهای مهم در این زمینه تأکید بر گروههای اجتماعی خود سامانبخش و فرهنگهای چندرگه، محلی و سیال میباشد. (رابرتسون، ۱۳۸۰ و کاستلز a، ۱۳۸۲)
از طرف دیگر جامعهشناسان در بررسی اشکال دگرگونی نسلی توجه خود را بر روندهای تاریخی و تأثیر آنها بر روندهای کنونی جوامع معطوف ساختهاند. از نظر آنها بازگشت به تاریخ و رابطه فرایندهای محلی و جهانی برای شناخت اشکال امروزی ساخت اجتماعی ضروری است. در واقع پاسخگویی به این سؤال که «این دوران یا این پدیده نسبت به دورانها یا پدیدههای دیگر چه تفاوتی دارد؟» (برگر، ۱۳۸۱ : ۱۷) مستلزم بهکارگیری روشی تاریخی برای درک روندهای امروزین تفاوتهای درونی و بیرونی است.
پژوهشهایی که در ایران در جهت تبیین دگرگونی نسلی بودهاند، به دلایل مختلف از جمله عدم درک واقعیت جدید، بهکارگیری مفاهیم کلاسیک برای واقعیت جدیدی که نیازمند توضیح جدیدی است، موفق نبودهاند. این پژوهشها با رویکردی تقلیلگرایانه و با تمرکز بر توصیف بدون ارجاع به تاریخ به مشکل کلاسیک «تبیین تکعلتی از جهان چندعلتی» (ریترز، ۱۳۷۹ : ۱۷۱) دچار شدهاند. مسائل فوق باعث شده که جامعهشناسان ایرانی در برابر ظهور حوادث جدید متعجب باشند و آن را باورنکردنی توصیف کنند. در حالیکه این بنبستها (چه علمی و غیرعلمی) خود محصول تاریخ هستند.
همانطور که گفته شد، دگرگونی نسلی دلالتهای متعددی دارد و دامنه تأثیرات آنها به زمینههای اجتماعی و امکانات این زمینهها وابسته است. این طیف خودآگاهی دربارة هویت اجتماعی را نیز در بر میگیرد. مطمئناً چنین خودآگاهیای همیشه وجود داشته است اما در تعامل با عناصر اجتماعی – تاریخی همیشه اشکال خاص خود را دارد.
امروزه موضوع هویت علاقه بسیاری از روشنفکران و جامعهشناسان را برانگیخته است. شاید علاقة عمومی نسبت به هویت بازتابی از بلاتکلیفی ناشی از دگرگونیهای سریع و تماسهای فرهنگی باشد. هویت نسلهای امروزی – برخلاف نسلهای قبلی – چندان آینه تمام نمای چشماندازهای اجتماعی نیست. اگر دیروز این تاریخ و فرهنگ ما بودند که شیوههای ما برای صحبت از هویت را به ما آموختند، امروزه این شیوهها منابع بیشتری را از قبیل رویارویی زبانها، مواجهة سنتها و شیوههای زندگی، فرایندهای جهانی شدن و رسانههای گروهی و البته تاریخ و فرهنگ خودمان را در بر میگیرد. (جنکینز، ۱۳۸۱)
بنابراین در هر جایی با گفتمانهای راجع به هویت مواجه میشویم، بحث قبل از آنکه دربارة هویت باشد، دگرگونی را نیز در بر میگیرد – پیدایش هویتهای جدید، احیاء هویتهای قدیم، دگرگون شدن هویتهای موجود – نمیتوان از دگرگونی صحبت کرد و به قلمروهای جدید هویت و از جمله هویت اجتماعی اشاره نکرد. ارتباط متقابل دگرگونی نسلی و هویت اجتماعی در زمینههای متغیر و در درون مرزهای سیال فرهنگی و اجتماعی امروزی دلمشغولی این تحقیق خواهد بود. برای تحقق این امر ضمن لحاظ کردن نکتههای فوق به این دیدگاه کلاسیک روششناختی وفادار میمانیم که تخیل جامعهشناسی، جامعهشناس را قادر میسازد که صحنه عظیمتر تاریخی را به گونهای که برای حیات درونی و حرفه بیرونی افراد گوناگون معنا مییابد، ادراک کند. (میلز، ۱۳۸۲ : ۱۸)
منشأ این مشکلآفرینی فرایند دگرگونیهای پی در پی و متنوع و گستردة مدرنیته به شمار میرود که به تجربههایمان شکل میدهد، موضعگیریهایمان را جهت میدهد، و توسل جستن به مؤلفهها و معیارهای آن پرستیژ و یا انحراف به شمار میرود. مدرنیته در مقابل نظم سنتی وضعیتی است که در آن همه چیز، همواره در معرض تغییر و تحول و نابودی و ساخته شدن و تکرار این روند است (برمن، ۱۳۸۳) مدرنیته به شیوههای زندگی اجتماعی و سازمانهای سیاسی و اقتصادیای اشاره دارد که از اواسط قرن هفدهم به این طرف ظاهر شدند و به تدریج دامنه تأثیرات آنها جهان غیرغربی را نیز در بر گرفت (گیدنز، ۱۳۸۰). اروپای مقتدر و مغرور در اندیشه تسخیر جهان از مرزهایش گذشت و واکنش درونی و بیرونی جهان غیرغربی را برانگیخت و بدین ترتیب مشکل آغاز شد.
مدرنیته در جهان سوم که دارای تاریخی غنی از نظمهای سنتی (معرفتی، اخلاقی، فلسفی، دینی و سیاسی) است، هزاران بار بیشتر از غرب به معنی «زیستن یک زندگی سرشار از معما و تناقض» میباشد (برمن، ۱۳۸۳ : ۱۱). زندگی در فضایی که روز به روز بیشتر به صورت یک «غریبة آشنا» درمیآید «غریبهای» که همراه با دگرگونیهای تدریجی بعنوان بخشی از تجربههای سازندة فضای زندگی با فرد آشنا میشود. دگرگونیهای ناشی از مدرنیته که در جهان سوم در چارچوب سیاستهای نوسازی از سوی حکومتهای اقتدارگرای ملیگرا تحمیل شد، خصلتی چندوجهی دارد. در همان حال که وجه تمایز جوامع مختلف (از تنوع ساختاری گرفته تا نتایج سیاسی نوسازی) را شکل میدهد، باعث نزدیکی این جوامع به همدیگر هم میشود. در همان حال که فرد را از فرهنگ بومی بیگانه میسازد، وی را به هویتسازی هم سوق میدهد.
اما تفهیم بیشتر مسئله تنها در چارچوب تاریخی برخورد مدرنیته با کشورهای جهان سوم قابل طرح میباشد. نکتهای که اِعمال آن ضمن روشن کردن تکاپوی تاریخی یک جامعه در مبارزه بر سرِ هویت به ما امکان تحلیل گستردهتر دگرگونیهای امروزی را در پرتو روندهای سیاسی اقتصادی گذشته خواهد داد.
مدرنیته در آسیبزنندهترین شکل خود، یعنی «امپریالیسم نظامیگرانه» وارد کشورهای موسوم به جهان سوم شد (وحدت، ۱۳۸۳ : ۵۷) و به تدریج و در طول قرن بیستم به زندگی روزمره بسیاری از مردم این کشورها رخنه کرد. واکنش آنها طیف متنوعی از انکار، طرد، تقلید، شیفتگی، رویارویی، ناخشنودی و یا ترکیبی از آنها را شامل میشود. اینک جهان سوم که پیش از آشنایی با نظم مدرن با مدرنیزاسیون به معنی نتایج این نظم در زندگی عملی و روزمره آشنا گشته بود، در مسیر جدیدی سرشار از دوگانگیهای درونی قرار گرفته بود. آشنایی وارونهای که ناگهان بر زمینههای ایستا و سراسر اجتماعی فرهنگهای پدرسالارانه «نازل» شد و در جایی که نسلها الگویی جز نسلها و قواعد پیشین نداشتند و پرسش و چون و چرا در زندگی و جایگاه فرد، معنا و اعتباری نداشت، تجربه جهانشمول و سیال مدرنیته به «دور کردن چیزهای سخت و جامد» برخاست. (مهدیزاده، ۱۳۸۳ و برمن، ۱۳۸۳)
دگرگونی جامعه ایران پس از تماس با غرب مدرن فرایندی پریپچ و خم بود. از نظر فکری دامنه این حرکت از «قانون، قانون» کردنهای ملکمخان تا «غربزدگی» آل احمد و از «انقلاب اسلامی» تا «مردمسالاری دینی» را در بر میگیرد. پژوهشگران ایرانی نیز بیش از آنکه دلمشغولی واکنشهای مردم ایران نسبت به مدرنیته باشند به بررسی اندیشهها و واکنشهای نخبگان فکری ایرانی در مواجه با مدرنیته علاقه نشان دادهاند.
نوسازی آمرانه و از بالای جامعه در دوران نظام پهلوی وضعیتی متناقض ایجاد کرد. با بهبود بهداشت آموزش و تغذیه، نرخ مرگ و میر کاهش یافته و جمعیت افزایش یافت. شهرها روز به روز بزرگتر و لوکستر و جذابتر شدند، مهاجرت از روستاها به شهرها آغاز شد و عدم برنامهریزیهای اقتصادی – اجتماعی درست باعث شد که تودههای بیسامان حاشیهنشین و همراه با آنها بیکاری، فقر و فساد در فضای روستایی شهرها «وول» بخورند. آمیزهای از الگوهای زندگی در شهرها همراه با نوسازی تحمیلی و ظاهری دولت شکل گرفت. اختلاط ارزشها، پاساژهای لوکس در کنار مغازههای کوچک و جویهای متعفن، تعلیم و تربیت مدرن و فقدان انضباط، پدرسالاری و آزادی زن. در اواسط قرن ۲۰ جامعه ایرانی و بویژه شهرها به گروههای اجتماعی متمایزی تقسیم شده بودند، «آنها نه روستاییاند و نه شهری، یعنی که شهر آنها را در خود ادغام نکرده، هرچند که بیرون هم نیانداخته». (کمالی، ۱۳۸۱ : ۱۹۷)
به دنبال سرنگونی نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ این بار مواجهه با غرب مدرن شیفتگی قبلی را از دست داد و با اینکه نظام جمهوری اسلامی، پذیرش ارزشهای غربی را به شدت رد میکرد، بعد از چند دهه، فرایندهای جهانی شدن، تکنولوژیهای ارتباطاتی و مرزهای سیال ارزشها، پیامدهای دیگر داشتند. این امور امکانات فراوانی را برای تعریف خود، دین، تاریخ و ملیت در اختیار مردم گذاشتند. رویاهای شخصی نسل جدید آمیزهای از تخیل سینمایی و خاطرات شخصی است. این نسل هم دین، فرهنگ و مؤلفههای سنتی خویش را در اختیار دارد و هم سکولاریسم و غربگرایی، هم اقتدارگرایی پدرسالارانه را دارند و هم اعتراض و بیتفاوتی. آنها نه سنتیاند و نه مدرن، بدین معنی که هرچند ارزشهای سنتی را کاملاً رها نکردهاند، ارزشهای مدرن را نیز دربست قبول نکردهاند. این وضعیت پیچیدهتر از آنست که فکر میکنیم. منابع متعددی (داخلی، خارجی) در اختیار بازیگران اجتماعی قرار گرفتهاند که در برخورد با زمینههای متفاوت زندگی این بازیگران اشکال متعددی به خود میگیرد. گروههای متفاوت براساس زمینههای متفاوتشان، عناصر متفاوتی را برای تعریف هویت اجتماعی خود انتخاب میکنند. (جنکینز، ۱۳۸۱)
این مقدمه بیانگر زمینههای نظری و زمینههای تجربی مسئله اصلی این پژوهش در ایران بود. اما این پژوهش در پی پرداختن به دگرگونیهای فرهنگی از منظری نسلی در استان کردستان میباشد. در ادامه به صورتبندی طرح مسئله در کردستان میپردازیم.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.