در دهه ی ۱۳۸۰، سینمای مستند ایران از حیث زیبایی شناسی دچار دگرگونی هایی شد و به تدریج جریان تازه و متفاوتی از سینمای غالبا ًسنتی گذشته پدید آمد. بارقه هایی از این نوگرایی و نوجویی در برخی از فیلم های دهه های گذشته مشاهده می شود اما کثرت و تعداد آثار واجد چنین گرایشی در دهه ی ۱۳۸۰ منجر به شکل گیری جریان نوین در عرصه ی مستندسازی شده است. در این پژوهش با روش اسنادی کتاب خانه ای و مشاهده ای و با روش توصیــفی- تحلیلی کوشش شده تا مؤلفه های متمایز کننده ی این آثار از فیلم های قبلی شناسایی شده و مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرد: ۱: برجسته شدن نگاه شخصی فیلم ساز و تسری وی به جریان روایت فیلم. ۲: تغییر زبان متن گفتار فیلم ها و فاصله گرفتن آن از ادبیات رسمی و پر طمطراق گذشته و نزدیک تر شدن به زبان محاوره ای روزمره. ۳ : بازی های فرمی و تلفیق لحن های جدی و غیر جدی در مسیر روایت آثار به گونه ای که این آمیختگی لحن ها به تدریج به یک ویژگی سبکی تبدیل می شود خصلتی که در اجزایی نظیر تدوین و موسیقی نیز خود را نشان می دهد و می توان آن را با اصطلاح بازیگوشی توصیف کرد. ۴: کم رنگ شدن وجه اسنادی و اطلاع رسانی آثار مستند در این جریان و اولویت وجوه داستانی و تلاش برای وارد کردن هر چه بیشتر مصالح دراماتیک به طوری که جلب همذات پنداری و برانگیختن احساسات مخاطب به یکی از استراتژی های اساسی فیلم ساز در این دهه تبدیل می شود.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.