يكي از مسائلي كه همواره ذهن نگارنده را به خود مشغول ميداشت اين بود كه سرزمينهايي كه زماني جزو قلمرو ايران محسوب ميشدند و نامهاي فارسي اجزاء جغرافيايي آنها در كتب و متون تاريخي و ادبي اين كشور مؤيد چنان تعلقي ميباشد، چگونه از اين كشور جدا شده و سرنوشتي سواي ـ ايران به مفهوم سياسي متداول امروزياش ـ پيدا كردند. نامهايي چون رودكوراياكر كه يادگار و يادآور نام كورش پادشاه بزرگ هخامنشي است، نامهاي دربند، گنجه و بخصوص نام اخير كه يادآور شاعر پارسيگوي نظامي گنجهاي است از جمله نامهايي ميباشند كه هر ايراني ـ حتي با سواد اندك و بدون اطلاعات تاريخي ـ با شنيدن آن احساس بيگانگي نسبت به آنها نكرده و اگر بداند ـ كه غالبا ميدانند ـ آن سرزمينها ديگر متعلق به ايران نيست بر از دست رفتن آنها حسرت ميخورد.
از زماني كه نگارنده دانشجوي مقطع كارشناسي بود، براين مطلب واقف شد كه از ابتداي حكومت خاندان قاجار، مخصوصاً از زمان فتحعليشاه ضعف قواي سياسي، نظامي و اقتصادي ايران در مقابل دول غربي روشن شد. اگرچه زمينه آن ضعف در گذشته فراهم شده بود) و از آن پس تدريجاً و عملاً و رسماً قسمتهايي از قلمرو تاريخي اين كشور از آن جدا شده و در تنظيم روابط خود با دول اروپايي دچار خودباختگي و پذيرش قراردادهايي شد كه ناشي از بياطلاعي از اوضاع جهاني و سياستهاي دولتهاي خارجي بود و استقلال سياسي، نظامي، اقتصادي و حقوقي ايران را خدشهدار كرد.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.