باورهاي متنوع دربارة موضوع واحد ممكن است باورهايي متناقض باشند يا نباشند. وقتي ما با باورهايي روبهرو ميشويم كه ظاهراً با يكديگر متناقضند، ناگزيريم يا به پذيرش يكي از طرفهاي متناقض تن دهيم و ديگري را نفي كنيم يا در صدد رفع تناقض برآييم و راهي براي منجر نشدن تنوع در باورها به تناقض بيابيم. گزينة اخير مسئلهاي است كه در اين پژوهش مورد بررسي قرار گرفته است. ما با يافتن قابليتي در باورها كه بتواند آنها را از منجر شدن به تناقض برهاند، ميتوانيم مبنايي براي پذيرفتن باورهاي متنوع در عرض يكديگر داشته باشيم و در ساية آن برخي اختلافهاي عقيدتي را حل و فصل كنيم.
از جملة عارف ـ فيلسوفاني كه تمايل ويژهاي براي حل و فصل اختلافهاي عقيدتي بدين شيوه نشان داده است، عينالقضات همداني است. او در جاي جاي آثارش به اختلاف عقيدهاي كه ميان انسانها وجود دارد اشاره كرده است برطرف ساختن اين اختلافها بر آمده است. تلاش قاضي در اين راستا را ميتوان در سه مرحله مورد توجه قرار داد. مرحلة نخست نفي پيشداوري است. مرحلة دوم انتقاد وي از قضاوت بر اساس فهم غلط است. او قضاوت بر اساس فهم نادرست را آسيبي جدي در راه حقيقت جويي ميدانست. مرحلة سوم نيز انتقاد او از تسرّيهاي بيوجه است بررسي مراحل سهگانة فوق نشان ميدهد او با تكيه بر پيشفرضهاي معرفتشناختي و زبانشناختي در راستاي هدفي جز پذيرش اختلاف عقايد استدلال كرده است. هر چند برخي مباحث زبانشناختي كه وي در خلال مباحث بدانها اشاره كرده است امكان قرار گرفتن در راستاي پذيرش اختلاف عقايد را دارند اما او تلاش كرده است از آنها نيز براي نيل به هدف خود يعني نوع خاصي از شمول گرايي استفاده كند كه بر اساس آن باورهاي متنوع را بايد به نحوي تفسير كرد كه همگي ناظر به باوري واحد باشند.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.