«اخلاق باور ديني» به ارزيابي هنجاري و اخلاقيِ مقدمات، فرايند و فراوردههاي باورآوري در حوزهي باورهاي ديني ميپردازد. صورتبندي نخست از اخلاق باور ديني، منطبق با قرينهگراييِ معرفتشناختي، درونگرايانه و وظيفهگرايانه بود اما با شكلگيري و كاربرد نظريههاي معرفتِ برونگرا در معرفتشناسي باور ديني، همچون معرفتشناسي اصلاحشده، ديدگاههايي غيرقرينهگرايانه نيز در زمينهي اخلاق باور ديني پديد آمده است. در اين ديدگاهها، ضمن توجه به عناصر محيطي خارج از دسترس معرفتيِ باورنده، بر آثار منفيِ گناه بر ساحت شناختيِ وجود او تأكيد ميشود. بهرغم اختلافهاي موجود بين رويكردهاي قرينهگرايانه، عملگرايانه و اصلاحشده به اخلاق باور ديني، همهي آنها عملمحور، قاعدهمحور، بيتوجه به ارزشهاي اخلاقي و معرفتيِ شخصي و فضايل اخلاقيِ تقليلناپذيرند. ليندا زگزبسكي ميكوشد با توجه به منش عقلاني و ويژگيهاي ذهنيِ باورنده، نظريهي معرفتي فضيلتگرايانه را بر اساس اخلاق فضيلتگرا شكل دهد كه از اين مشكلات بهدور باشد. اين نظريه، با ابتناي معرفتشناسي بر فلسفهي اخلاق، زمينهاي جديد را براي بازنگري و تحوّل مفاهيم معرفتي و در نهايت، اخلاق باور پديد ميآورد و در پي كاربرد آن، فهم فضيلتگرايانه از اخلاقِ باور جايگزين ديگر رويكردها به آن ميشود و نسبت باور، و مهمتر از آن، شخصيت و مَنش عقلانيِ باورنده، با فضايل عقلاني- اخلاقي در كانون توجه قرار ميگيرد. فضايل عقلاني مقوّم يا تحديدكنندهي اعتماد وجدانمدارانهي باورنده به شيوههاي باورآوري خودند و با توجه به تأكيد زگزبسكي بر صدقرساني آنها، ميتوان گفت باور وجدانمدارانه، و احتمالاً صادق، باوري برآمده از مَنش عقلانيِ فضيلتمندانه است. منطبق با اين طرح جديد، باور دينيِ وجدانمدار باوري است كه برآمده از انگيزش حقيقتجويي و اعتماد وجدانمدارانهي باورنده به خود باشد، اعتمادي كه فضايل عقلاني آن را برميسازند. تا زماني كه منش باورنده با وجدانمداري معرفتي عجين باشد، اعتماد به عواطف، باورها و حجيّتهاي ديني موجه و پذيرفته است و اين همان محكي است كه در ارزيابي اختلاف باورهاي ديني نيز او را ياري ميكند.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.