تحولات و تغييرات فرهنگي پديدهاي است که همواره با بشريت همراه و همنشين بوده است، پيدايش آتش، کشاورزي، خط، توليد ابزار و زايش صنعت، ظهور پيامبران، جنگ و کشورگشايي همه در تحولات و تغييرات فرهنگي انسان نقش داشتهاند.
در چند سده اخير, انقلاب صنعتي يکي از مهمترين دلايل و يا شايد مظهر تغييرات فرهنگي در جهان به شمار ميرود. اما در چند دهه گذشته تغييرات اقتصادي، تکنولوژيکي، اجتماعي و سياسي، فرهنگهاي جوامع پيشرفته صنعتي را از جنبههاي بسيار مهم دگرگون ساخته است. انگيزههايي که مردم را به کار واميدارد، مسائلي که سبب بروز برخورد سياسي ميشود و اعتقادات مذهبي مردم، نگرش آنها دربارة طلاق، سقط جنين، همجنسبازي و اهميتي که به داشتن بچه و تشکيل خانواده ميدهند همه دگرگون شده است.
انقلاب صنعتي جرياني از تغيرات با خود آورد و شکل نويني به فرهنگهاي مغربزمين بخشيد، با گذشت سالها که از اهميت رشد اقتصادي به منزله مهمترين هدف جوامع ميگذرد، هماکنون دگرگونيهاي فرهنگي هستند که جامعه پيشرفته صنعتي را هدايت ميکنند (اينگلهارت, ۱۳۷۳).
اما مظاهر انقلاب صنعتي، عليالخصوص مظاهر مادي آن، در چارچوب کشورهاي مغرب زمين محصور نماند، بلکه با ورود اجتنابناپذير خود به همه کشورها و جوامع، تجربههاي فرهنگي متفاوت و البته در برخي وجوه، تجربههاي مشترکي را نيز موجب شد. مسلماً جامعه ايران نيز مستثناتي بر اين قاعده نبوده و نيست. پژوهش حاضر کوششي است براي مقايسه برخي وجوه تحول فرهنگي ارزشها و نگرشهاي افراد در جوامع پيشرفته صنعتي با مؤلفههاي مشابه در جامعه ايران و تطبيق نظريات پيرامون اين تحولات در مورد تجربه خاص ايران.پ
در واقع همانگونه كه از عنوان پاياننامه استنتاج ميشود مساله اصلي ما در اين تحقيق تحول فرهنگي است، كه به صورت تطبيق نظريه تحول فرهنگي اينگلهارت بر ارزشها و نگرشهاي ايرانيان مطرح ميشود.
آنچه که در اين ميان غامض است بازة زماني اين تغييرات است يا به عبارت دقيقتر اين پژوهش تحولات فرهنگي را در چه بازة زماني مورد توجه قرار ميدهد.
با توجه به روششناسي پژوهش (در قسمت روششناسي به صورت مسبوط توضيح داده خواهد شد) يکي از روشهاي اين تحقيق تحليل ثانويه پيمايشهاي ملي دربارة ارزشها و نگرشهاي ايرانيان است بنابراين نتايج حاصل از پيمايشهاي ملي، داده خام پژوهش حاضر به شمار ميرود. با توجه به اين موضوع که قديميترين پيمايش انجام گرفته در کشور به سال ۱۳۵۳ بازميگردد و اخيرترين آنها در سال ۱۳۸۲ انجام گرفته بازة زماني تحقيق را تحولات فرهنگي ايرانيان از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۸۲ در نظر ميگيريم.
گذشته از بحث طرح مساله، مبحث مهم بعدي در اين قسمت بحث اثبات مسأله يعني اثبات وجود تغييرات است. درواقع بايد قبل از تبيين و تحليل تغييرات فرهنگي در ايران، به اثبات اين مساله پرداخت که اساسا تغييراتي رخ داده است. دلايلي که مويد وجود مساله تغييرات فرهنگي ميباشد به شرح زير است:
- جهشهاي اقتصادي و تکنولوژيکي در جهان، ورود تکنولوژيهاي مدرن به عرصه زندگي روزمره، ورود تلويزيون و رسانههاي جديد مانند ماهواره، اينترنت و … تحولات بسياري را در تمام جهان باعث شده است که جامعه ايران نيز در اين ميان تاثيرات مشابهي را نيز پذيرا شده است.
گذشته از تحولات جهاني، جامعه ايران طي ۳۰ سال اخير (۱۳۸۲ – ۱۳۵۳) تغييراتي منحصر به خود را نيز از سر گذرانده است. وقوع يک انقلاب عميق اجتماعي و ايدئولوژيک و از سرگذراندن يکي از طولانيترين و فرسايشيترين جنگها در دهههاي اخير، وقوع تغييراتي را در طرز فکر و نگرش افراد اجتناب ناپذير مينمايد. از نظر شاخصهاي مدرنيزاسيون نيز، اجراي چندين برنامه توسعه (چه قبل از انقلاب و چه بعد از جنگ)، دوبرابر شدن جمعيت و ۴ برابر شدن شهرنشيني (http://www.sci.org.ir ، سايت مركز آمار ايران) و افزايش ناگهاني جوانان در چند سال اخير، تغييرات گسترده در قيمت نفت و بالطبع توليد ناخالص ملي، به وجود آمدن کلانشهرها و تغييرات گسترده در چهره شهرها، افزايش توليدات و همچنين واردات به طوري که براي هر محصول چندين آلترناتيو از لحاظ مارک در بازار وجود دارد، افزايش درصد باسوادان از ۴۸٫۵ درصد در قبل از انقلاب به ۸۶٫۵ درصد در سال ۱۳۸۴(روزنامه همشهري، ۲۰/۱۱/۸۴)، افزايش درصد زنان تحصيل کرده و افزايش حضور آنها در محيط کار و اجتماع و … همه و همه نشاندهنده تغييرات فيزيکي، جمعيتي و اجتماعي گستردهاي در کشورمان طي ۳۰ سال اخير است که با توجه به تعريف فرهنگ در نظام کنش[۱]، تغيرات فرهنگي را نيز موجب شده است.
- تقريباً ميتوان در نگرشهاي سنجيده شده در تمام پيمايشها، تفاوتهاي محسوسي را ميان نگرشهاي افراد در سنين مختلف مشاهده نمود. اين به گونهاي است که از ۱۸۶ گرايش سنجيده شده در پيمايش سال ۷۹، ۱۰۷ گرايش با مؤلفه سن همبستگي نشان ميدهند. البته اين همبستگي هيچگاه از وضعيت ضعيف و متوسط ضعيف بالاتر نميرود زيرا فرآيند جامعهپذيري در هر حال اجازة گسستهاي بنيادي را نداده است.
- با مراجعه به دو پيمايش مورد استفاده در اين پاياننامه درمييابيم که افراد خود به تغييرات ارزشي، نگرشي و فرهنگي خود و ديگران اذعان دارند. تغييرات ارزشهاي مذهبي به عنوان يکي از مهمترين و پايهايترين ارزشها و هنجارها(اينگلهارت, ص ۲۰۸)، مويد اين ادعاست.
در پيمايش سال (۱۳۵۳) به دو گويه زير برميخوريم:
الف) به نظر شما مردم ………………………………………………
۱) بيشتر از سابق به امور ديني توجه ميکنند
۲) کمتر از سابق به امور ديني توجه ميکنند
۳) همين اندازه به امور ديني توجه ميکنند.
ب) به نظر شما در آينده توجه به مذهب بيشتر خواهد شد يا کمتر يا فرقي نميکند.
۱) بيشتر | ۲) کمتر | ۳) فرقي نميکند |
براي سؤال اوّل ۴۰% از افراد اظهار داشتهاند که نميدانند، ۴۷% پاسخ داده که توجه به امور ديني افزايش يافته است و ۱۰% گفتهاند کمتر شده است. و براي سؤال دوّم ۴۳% گزينه نميدانم، ۴۰% بيشتر خواهد شد و ۱۰% کمتر خواهد شد را برگزيدهاند.
اينکه پاسخگويان به کدام گزينه بيشتر گرايش داشتهاند، شايد در اين مرحله اهميتي نداشته باشد اما اين که گزينهاي ۴ برابر بيشتر از گزينه ديگر انتخاب شده است نشاندهندة بروز تغييراتي فرهنگي است.
در پيمايش سال ۱۳۸۲ نيز گويههايي مشابه مورد سوال قرار گرفتهاند:
الف) به نظر شما مردم الان نسبت به ۵ سال قبل مذهبيتر شدهاند يا غيرمذهبتر؟
مذهبيتر شدهاند | غيرمذهبيتر شدهاند | فرقي نکردهاند |
۵/۱۶% | ۹/۶۹% | ۶/۱۳ |
همانگونه که مشاهده ميکنيد در اين پيمايش نيز جدا از نتيجه آن، درصد موافقين با يک گزينه (غير مذهبي شدن)چندين برابر گزينه (مذهبي شدن) ديگر است و اين نشان ميدهد که افراد جامعه خود نيز به تغييرات ارزشي و فرهنگي خود اذعان داشتهاند.
مباحثي که پس از اثبات وجود تغييرات فرهنگي نيازمند بررسي و پژوهش است عبارتند از مسير و جهت تغييرات فرهنگي موجود که در قالب فرضيات تحقيق بدانها پرداخته خواهد شد.
[۱] – ر.ک به قسمت تعريف مفاهيم, نظام کنش و فرهنگ
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.