تحلیل ظرفیت های نمایشی داستان فریدون در شاهنامه و مقایسه تطبیقی با لیرشاه شکسپیر
با توجه به این مطلب که ادبیات نمایشی هر سرزمینی ریشه در ادبیات کهن آن سرزمین داشته و از آیین ، سنت ، اسطوره ها، افسانه ها و داستان های کهن آن نشأت می گیرند و بهره می جویند بر آن شدیم تا به پی جویی عناصرِ دراماتیک یکی دیگر از داستان های ارزشمند شاهنامه بپردازیم. داستان ((فریدون و پسران)) در شاهنامه به سبب وجود طرح داستانی[۱] حساب شده بر اساس روابط علت و معلولی حاکم بر حوادث آن، شخصیت پردازی های[۲] خوب، انواعِ گفتگوهای[۳] نمایشی، پیچیدگی ها[۴] و گره افکنی های درخورِ توجه، تعلیق های[۵] سؤال برانگیز، کشمکش های[۶] پر افت و خیز، بحران های[۷] دامنه دار، نقاط اوج[۸] نفس گیر و نتیجه گیری های منطقی و باورپذیر دارای ظرفیت های نمایشی بالقوه ای در بطن خود بوده و قابلیت تبدیل شدن به اثری دراماتیک را در خود نهفته دارد.
از طرفی توجه به اهمیت دانش تطبیقی و وجود شباهت های انکار ناپذیر میان ((داستان فریدون و پسران)) در شاهنامه با نمایشنامة ((لیرشاه[۹])) شکسپیر[۱۰] چه به لحاظ موضوع و مضمون، و چه از لحاظ شخصیت پردازی و رفتار و سرانجام قهرمانان، امکان تطبیق و مقایسة این دو اثر را از منظر ادبیات تطبیقی[۱۱] فراهم آورد. طوری که مقایسة تطبیقی دو اثر منجر به مشخص شدن هر چه بهتر و بیشتر شباهت های موجود میان دو اثر (ساختار و محتوا) در کنار تفاوت های موجود میان آن دو گردید. بررسی تطبیقی دو اثر و تحقیق و تفحص بیشتر در مورد فردوسی و شکسپیر و آثار به جا مانده از آنان مشخص کنندة این نکته نیز بود که شکسپیر به نوعی با فرهنگ و ادبیات کهن ایران آشنا بوده و در خلق آثار نمایشی اش از آن بهره جسته است.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.