پژوهش حاضر، در پي پاسخ گويي به اين سؤال اصلي است: جايگاه سياست و حكومت در سيره نبوي(ص) چيست؟
در دورههاي اخير، با روي كار آمدن نظام هاي سياسي جديدي مبتني بر تفكر مدرنيته و تبليغ تز جدايي دين از سياست، بعضي از متفكران اسلامي در مواجهه با اين نظامها، وجود سياست و حكومت در اسلام را منكر شده و حتي به نفي حكومت ديني پيامبر(ص) پرداختند.
براي پاسخ به اين متفكران و پاسخ به سؤال اصلي، اين پژوهش بر اساس تحليل سيستمي شكل گرفت.
تحليل سيستمي نظام سياسي را مجموعهايي به هم پيوسته از فعاليتهاي سياسي تلقي ميكند كه شمار بزرگي از كار گزاران نظام و با هدف خاص آن را تعهد كرده و انجام داده اند.
در اين پژوهش با بررسي راهبردهاي پيامبر اعظم(ص) در تشكيل حكومت و سيره سياسي ايشان گفته شد كه: پيامبر(ص) در دوره مكه به فرهنگ سازي روي آورد و با نهادينه ساختن انديشه توحيدي به جاي شرك و بت پرستي، فرهنگ جاهلي مردم را تغيير و با ايجاد وحدت ميان قبايل متشتت عرب سرانجام موفق به تشكيل حكومت اسلامي شد.
حكومت اسلامي ايشان داراي ساختار و كار ويژههاي يك نظام سياسي منسجم و هدفمند بود.
در ساختار حكومت نبوي (ص) با بررسي، ضرورت وجود دولت، عناصر و نهادهاي قدرت، مرزهاي قدرت، شبكه قدرت و در كار ويژههاي حكومت ايشان با بررسي، مركز تصميم گيري، محدوده قدرت، جريان قدرت، باز خورد قدرت، اين نتيجه به دست آمد كه: نظام سياسي پيامبر(ص) بر پايه ولايت الهي شكل گرفت و نمونه كامل و عيني يك دولت اسلامي مقتدر بود. اين نظام سياسي به تفكر جدايي سياست از رسالت مهر باطل زد و به اثبات سياست و حكومت در اسلام پرداخت، حكومت پيامبر(ص) مكتب هدايتي بود كه براي اجراي احكام اسلامي و رساندن جامعه به سعادت اخروي تشكيل و الگويي كامل براي حكومتهاي اسلامي در طول تاريخ شد.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.