زبانشناسی شناختی به ارتباط میان زبان، ذهن و تجربیات فیزیکی- اجتماعی انسان میپردازد و به عنوان رویکردی معنابنیاد مجموعهای از نظریات را شامل میشود که استعارهی مفهومی و طرحوارهی تصویری از مهمترین آنهاست. استعارهي مفهومی به معناي ادراک مفهوم عيني يك پديده از حوزهی «مبدأ» و انتقال آن به يك مفهوم ذهني در حوزهی «مقصد» است و به عناصر و عوامل پیوند میان این دو حوزه، «نگاشت» ميگويند. نگاشت يا انطباق ميان دو حوزهي مبدأ و مقصد به كمك طرحوارههاي تصويري انجام ميگيرد كه جانسون در کتاب بدن در ذهن در سال ۱۹۸۷ بهشکلی گسترده به آن پرداخت. طرحوارههای تصویری، ساختهای مفهومیِ بنیادین و انتزاعی در ذهن هستند که بر اساس تجربیات و فعالیتهای بدنی در حین تعامل يا مشاهدهی جهان اطراف حاصل ميشوند و مهمترین تقسیمبندی طرحوارهها به سه گروه: طرحوارهی حجمی، طرحوارهی حرکتی، طرحوارهی قدرتی میباشد. این رساله به بررسی و مقایسهی این سه طرحواره در یکچهارم از غزلیات سعدی و حافظ پرداخته است و چون در این دیدگاه، زبان وسیلهي شناخت است،کوشيده تا با بررسي چگونگی کاربرد این طرحوارهها، به شناخت بهتري از شخصیت فردی و اجتماعی این دو شاعر دست یابد.
طرحوارهی حجمی، از بودنِ مفهومی، درونِ مفهومی دیگر سخن میگوید و طرحوارهی حرکتی، برای مفاهیم، حرکت، مسیر، مبدأ و مقصد در نظر میگیرد و طرحوارهی قدرتی، برای بیان موانع و مشکلات مسیر حرکت کاربرد دارد. مهمترین دستاوردهای شناختی این پژوهش عبارتند از :
- طرحوارهی حجمی مرتبط با واژهی «چشم» بیانگر آن است که نوع نگاه و شخصیّت سعدی و حافظ در دو قطب متضاد جای میگیرند. نگاه حافظ بیانگر شخصیّت درونگرا، شهودی، احساسی و دریافتگر اوست و نگاه سعدی گوياي شخصيّت برونگرا، احساسی، متفکّر و قضاوتگر او.
۲٫طرحوارهی حجمی مرتبط با واژهی «سر» بیانگر آن است که عشق سعدی به خاطر شدت و حدت آن، به قلمرو «عشق پرشور» تعلق دارد و عشق حافظ به خاطر تداوم آن، به «عشق رفاقتی» نزدیک است. قرار داشتن مفهوم عشق در حجم «سر» نیز بیانگر تضاد دیرینهی عقل و عشق و نمادی از مبارزه ي مردم و طبقهی حاکم میباشد.
- طرحوارهی حجمی مرتبط با واژهی «دل» بیانگر آن است که در غزلیات سعدی، فضای آفاقی بر حجم دل حاکم است و در غزلیات حافظ فضای انفسی غلبه دارد.
- با توجه به طرحوارههای حرکت عمودی و چرخشی میتوان گفت که معشوق حافظ در شعر او جایگاهی بلندتر از معشوق سعدی دارد و نیز مفهوم انتزاعی زمان در شعر حافظ حرکتی دایرهوار دارد و در شعر سعدی حرکتی مارپیچ.
۵٫ در حوزهی طرحوارهی قدرتی، ظلم و ستم معشوق و مانعانگیزی او مطرح شده است که میتوان آن را بیان نمادین ظلم و ستم پادشاهان بر مردم دانست.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.