اینکه دقیقاً هویت ملی و قومی شامل چه مؤلفههایی هستند ، نه سؤال درستی است و نه جواب آن ممکن است. اما با پژوهشهای عمیق، مطالعات موردی و میدانی دقیق میتوان تا حدی به مؤلفههای مؤثر در هویت قومی و ملی و میزان تعلق به آنها دست یافت. مهم این است که دستیابی به این آگاهی امکانات کاهش در گیریهای قومی – ملی را کاهش دهد.
از سوی دیگر هویتها ثابت نیستاند و سیالاند. هویت ضرورتاً یا مستمراً ثابت نیست . هویت کارناوالی متغیر و متحرک است که همواره در ارتباط با جریانهایی که ما نماینده یا مخاطبشان واقع میشویم و از طریق نظامهای فرهنگی که ما را احاطه کردهاند ، شکل و تغییر شکل میپذیرند. (تاجیک ،۱۳۷۶)
در همین شرایط سیال، نتیجهای که از یافتههای این پژوهش میتوان گرفت این است که دولت مرکزی جمهوری اسلامی میتواند تلاشهای بیشتری برای همنوایی هویت قومی کرد و هویت ملی از خود نشان دهد:
به عنوان مثال یکی از ابزارهایی که توسط نخبگان جهت مخالفت با دولت جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار میگیرد، نابرابریهای اقتصادی موجود میان مناطق دیگر و مناطق کردنشین میباشد. نخبگان سیاسی در جریان رقابتها و مبارزات خود با دولت مرکزی برای دست یافتن به قدرت سیاسی از عوامل و عناصری چون اختلاف زبانی ، مذهبی ، اقتصادی ، سیاسی و … بهره برداری میکنند تا گروه قومی را بسیج کنند. لذا تلاش دولت در راستای اقدام مثبت[۱] و کاستن نابرابریهای اقتصادی مناطق کردنشین میتواند به ایجاد آرامش در منطقه کمک کند. مسألهی کردهای ایران تا در صد زیادی روبنایی است، یعنی به عوامل ریشهای مثل اختلاف نژادی ، دینی و … باز نمیگردد. بلکه مشکلاتی ناشی از اختلاف در فرعیات است. فرعیاتی چون زبان ، مذهب ،نابرابری اقتصادی ، فقدان منزلت اجتماعی و عدم مشارکت در تصمیم گیری . بنابراین با انجام برخی اصلاحات و در نظر قرار دادن این مشکلات و تلاش در حل آنها تا جایی که با منافع ملی تضاد پیدا نکند ، می توان براین مشکلات فائق آمد و تمایلات گریز از مرکز را کاهش داد. ( مهدویان ، ۱۳۸۱:۱۰۷)
از سوی دیگر اصولاً زبان یکی از اهرمهایی است که نخبگان محلی از آن برای مقابله با دولت مرکزی استفاده میکنند. دولت مرکزی برای اینکه زبان به اهرمی سیاسی در دست نخبگان محلی و قومی برای تحریض مردمان تکلم کننده به آن زبان تبدیل نشود،باید علاوه بر تلاش برای ترویج و گسترش زبان رسمی ملی، به زبانهای محلی هم مجال بروز و فعالیت دهد. گروههای زبانی باید در کنار زبان ملی در پرداختن به زبان محلی خود و تدریس آن تا حد لزوم آزاد باشند. در این صورت آنها علاوه بر احساس هویت محلی و قومی ، احساس سنخیت بیشتری با کل نظام سیاسی و اجتماعی ملی خواهند کرد.
مسألهی ترویج و گسترش گذشتهی تاریخی توسط دولت مرکزی هم در تقویت هویت ملی مؤثر است. دولت مرکزی باید با در نظر داشتن پیشینهی تاریخی اقوام و اقلیتهای ساکن در قلمرو حکومت ملی به بیان و ترویج پیشینهی تاریخی ملت تحت حکومت خود بپردازد ،تا همهی ملت شناخت کاملتری از هویت تاریخی خود داشته باشند. ترویج یک گذشتهی تاریخی مشترک و معرفی بیشتر اسطورهها، قهرمانان ،وقایع تاریخی و افتخارات تاریخی تأثیر مثبتی بر تقویت هویت ملی خواهد داشت. ترویج این تاریخ مشترک نیازمند گسترش آموزش و پرورش و استفاده از وسایل ارتباط جمعی است.
از میان مدلهایی که در فصل دوم برای روابط قومی – ملی ذکر شد ، در مورد ایران شاید بتوان گفت که ایران قرنهاست خود یک دیگچهی درهم آمیزی[۲] آزمون شده است. هیچ یک از عناصر فرهنگ ایرانی از قبیل موسیقیهای مختلف ، آداب و رسوم ، افسانهها و… را نمیتوان دقیقاً گفت که متعلق به کدام قوم ایرانی است. از همین روست که شاید بتوان گفت با گذر زمان و عدم دخالت جریانهای بینالمللی در شرایط اقوام کرد، به دلیل در هم آمیختگی عمیق فرهنگ کردی با فرهنگ ایرانی ، تضادهای روبنایی نیز به فراموشی سپرده شود
[۱] .affirmative action اصطلاحی است که شامل همهی برنامههایی میشود که به منظور برقراری موازنه در جایی که گروههای اقلیت وضع نامساعدی قرار دارند، به اجرا درآید. نمونههای دیگر اقدام مثبت شامل تخصیص نسبت معینی از ظرفیت دانشگاه به گروههای اقلیت بود با آگاهی از اینکه نمرات آنها ممکن است در سطح دیگران نباشد. گرچه همیشه بیشتر اشکال اقدام مثبت بسیار بحث برانگیز بوده است.( گیدنز،۱۳۷۷)
[۲] .Melting Pot
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.