بررسی معانی ثانویه صد غزل از حسین منزوی بر اساس نظریه تحلیل گفتمان گرایس
حسین منزوی (۱۳۸۳-۱۳۲۵) در انواع قالبهای کلاسیک و نو شعر سروده است، اما بیشتر شهرت او در غزلسرایی اوست. غزلهای حسین منزوی به طور عمده دارای جابهجاییهای نحوی فراوان است و گاهی دیریابیِ مفاهیم شعری او، به دلیل همین پیچیدگیهای نحوی است. هربرت پل گرایس (۱۹۱۳-۱۹۸۸) یکی از فیلسوفان زبان است که مباحث متعددی را در زمینۀ معناشناسی بیان کرده است. برای تجزیه تحلیل متنهای فارسی، فقط نظریۀ استنباطی او مطرح شده است و از آن با عنوانهایی مثل «اصول همکاری»، «اصول تعاون» و «اصول همیاری» نیز یاد میشود که تا کنون بر این مبنا بررسیهایی اندک، روی متون غیر شعری انجام شده است. اما بحثهای گرایس گستردهتر از اصول مورد نظر است، از جمله معنای طبیعی و غیرطبیعی گزارهها، و تفاوتهای معناییِ حاصل از جابهجاییهای نحوی. او دربارۀ معنای واقعیِ گزارهها پژوهشهای وسیعی انجام داده که میتواند در بررسی معانی متون مورد استفاده قرار گیرد. موضوع این پژوهش این است که در صد غزل حسین منزوی، معانی ثانویه را به کمک یافتههای معناشناسی گرایس، استخراج کنیم. روش ما در بررسی شامل، استفاده از معیارهای معانی نحوی، معانی غیر طبیعی گرایس و موارد نقضِ اصول همکاری که معانی ضمنی را منتج میشود، بوده است. با بررسی بیش از صد غزل از حسین منزوی، این نتیجه حاصل شد که اگر در شماری از غزلها، بیتها گسیختگی معنایی دارند، منزوی در آنها معناهایی ضمنی مد نظر داشته است و همچنین جابجاییهای نحوی در غزلهای او نه فقط به دلیل محدودیتِ شکل غزل و رعایت ردیف و قافیه و وزن، بلکه دلایل معنایی دارد، یعنی همین جابجاییها علاوه بر معنای اولیه، معنای ضمنی و معنای اضافه نیز ایجاد کرده است.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.