تجارب و آگاهي ها، علت بارگزاري زبان با جهت گيري هاي خاصي است. در این پایان نامه خواسته ایم، از طريق زبان مجموعه اشعار فروغ فرخزاد، زمينهي تبيين و درك احساس هاي ذهني او را كه به عنوان نمودهايي از تجربه هاي بيروني درزبان شعرش است، نشان دهیم و این را با نگاه به گفتمان گونه ها و گزينشهاي واژگاني در اشعار او که با توجه به دوره هاي شعريش، نموداري از بيوگرافي فكري اوست، انجام داده ایم. فرض ما براين است كه از طریق فضای مجموعه اشعار فروغ، می توان برای او سه دوره ی شعری را تعریف کرد. برای تحقق این منظور، ابتدا چگونگي تكوين و رشد زمينه هاي فرازباني تاثيرگذار بر ذهن و فكر او را نشان داده ایم، سپس به جستجو و توصيف ريشه هاي اجتماعي و كاركرد رواني ذهن فروغ پرداخته و درآخر، با تاكيد بر نقش نظام علائم زباني در ميانجيگري فرايندهاي فردي و اجتماعي به تحليل شعر او پرداخته ایم. نتیجه اینکه؛ زبان و محتوا در شعر فروغ يك فرايند اجتماعي خلاق و ناشي از يك بافت اجتماعي – فرهنگي خاص است، نه حاصل مجموعه اي از كلمات. و بلاغتي كه درخلق معني شعر او به كارگرفته شده برآمده از يك نظام ارتباطي است و مولفهی عمده اي كه پيشبرد اين بلاغت را پديد مي آورد ناشي از ابهام طبيعي موجود در هرموقعيت تعاملي است. الگوهاي كاربرد گفتار و گفتمان همچون ديگر روش ها و روال هاي فرهنگي و رفتاري يك جامعه نشان دهندهی يك مفهوم يا ذهنيت ويژهاي بوده كه ممكن است آگاهانه يا نا آگاهانه به كار رود. يعني يك رشته رفتارهاي زباني كه در بافت متني خاصي به كارمي رود تا موقعيت ارتباطي شخص به كار برندهی زبان را بيان كرده يا موقعيت ارتباطي خاصي را براي او پديد آورد.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.