یکی از مهمترین سوالات ما در عرصه معرفت شناسی دینی مسأله پلورالیسم یا کثرتگرایی دینی است. آن چه اكنون محل سؤال واقع گرديده است اصل وجود كثرت اديان نيست بلكه تبيين علت این كثرتهاست. نظریه ‘پلوراليزم يا كثرت گرايي دینی’ از یکسو و نظریه ‘وحدت متعالی ادیان’ از سویی دیگر واکنش هایی است که نسبت به این مسئله مطرح گردیده است. پلورالیزم به دنبال راهی برای اثبات حقانیت ادیان گوناگون و رستگاری پیروان آن هاست. دکتر سروش به عنوان حامی این تفکر با بهره گیری از معرفت شناسی کانت و هرمنوتیک فلسفی ادعا می کند که پیروان ادیان مختلف به حقیقت فی نفسه دسترسی ندارند و فقط نمودی از امر مطلق را دریافت میکنند. او قلمرو معرفتشناسی کانت را از تجربه های حسی فراتر دانسته، آن را شامل تجربههای دینی نیز می داند. از دیدگاه سروش در واقع هسته ی اولیه ی تمام ادیان تجربه های دینی آن هاست و این فرهنگ ها و ادراکات گوناگون است که در ارائه ی تفسیر این تجربه دخالت کرده، تفسیر های متکثر از آن ارائه می دهد. دکتر نصر هم به عنوان نماینده ی جریان سنت گرایی با استفاده از مبانی ای که عمدتا متأثر از سنت گرایانی چون شوآن وگنون و نیز عرفان اسلامی است قائل به نظریه ی وحدت باطنی ادیان است. او اولاً باطن اديان را يكي مي داند؛ هر چند ظاهر آنها با هم ناسازگار باشند؛ دوم، حكمت باطني و جاودان را امري مشترك در ميان اديان مي بيند كه توان ايجاد سازگاري ميان اديان را دارد؛ و سوم آنكه همة اديان بزرگ را داراي ريشه اي الهي مي داند. در مقام مقایسه بزرگترین وجه تشابه این دو دیدگاه اعتقاد به حقانیت ادیان بزرگ تاریخی و رستگاری پیروان آنها است و بزرگترین وجه تفاوت آنان در مبانی آن دو برای اتخاذ چنین موضعی است. سروش از مبانی فلسفی کانت و هرمنوتیک فلسفی در این جهت بهره می برد و نصر از مبانی سنت گرایان، بویژه اعتقاد آنان به ریشه واحد ادیان و نظریه جاودان خرد.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.