بررسی تطبیقی رابطهی بینامتنیت، تمرکززدایی و توانمندسازی در آثار داستانیتصویری
احمدرضا احمدی، محمدرضا شمس، آنتونی براون و موریس سنداک
کتابهای داستانیتصویری رایجترین گونهی ویژهی کودکان شمردهمیشوند. همچنین نظریههای بینامتنیت، تمرکززدایی و توانمندسازی هر یک به دلیل ویژگیهای بنیانفکنانهی خود، چونان امکانِ حضورِ صداهای مستقل در متنی یگانه، درک زاویهدیدهای گوناگون در پیِ نوسانِ تمرکزِ ذهنی و جابهجاییِ حاشیه و مرکز در ساختار قدرتِ کودک/بزرگسال، اهمیتی ویژه در ادبیات کودک مییابند که در ساختار کتابهای داستانیتصویری نسبتبه دیگر ساختارها خوشتر مینشینند. بنابراین، پژوهشِ پیشِ رو، در تلاشی برای شناختِ ویژگیهای هر سه نظریه، با توجه به رابطهی برهمکنشانهی آنها، راهِ خود را به سوی ارائهی الگویی تازه بازگذاشت. در این میان، پژوهشگر نگاهِ خود را در پیوند با نظریهی معصویت و تجربهی پیشنهادی خسرونژاد در زمینهی فلسفهی ادبیات کودک، بحث لذت و نیز روشهای بازی در ادبیات کودک، قرارداد تا در کنارِ بهآزمونبریِ آنها، الگوی احتمالیِ خود را بارورتر سازد.
این پژوهش، ترکیبی از دو رویکرد تفسیریتجریدی و توصیفیتفسیری را برگزیده، نخست با روش تحلیل محتوای استقرایی از مقایسهی تفسیریِ سه نظریهی بینامتنیت، تمرکززدایی و توانمندسازی، ترکیبِ آن با مفهوم لذت و روش بازی و همچنین نظریهی معصومیت و تجربه، به ارائهی الگوی برهمکنشهای بازیگوشانهی دگرگونساز دستیافته، سپس بر مبنای این الگو، با روش تحلیل محتوای قیاسی (رویکرد توصیفی) به تحلیل و مقایسهی کتابهای داستانیتصویریِ هدفمندانه انتخابشدهی احمدرضا احمدی، محمدرضا شمس، موریس سنداک و آنتونی براون پرداختهاست.
در برایندِ خوانشِ کتابها بر اساس الگوی بهدستآمده، محورهای برهمکنش، پرداختهتر و نظریهی معصومیت و تجربه در بُعد معصومیتِ نظامدار بارورتر شد. بهنظرمیرسد در برهمکنشِ کلیدیِ تخیل و واقعیت، کتابهای خارجی نسبتبه کتابهای ایرانی، در ارائهی افقهای دگرگونساز، نقشی کاراتر ایفاکرده، در خوانشی بازیگوشانه، لذتبخشترند.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.