واژۀ «تدلیس» در كنار الفاظ «تغریر»، «غرور» و «غش»، بار معنایی حقوقی یافته، و بیانگر رابطۀ ناگسستنی اخلاق و حقوق و رعایت عدل و انصاف در فقه اسلامی است. فقیهان اسلامی به حرمت تدلیس تصریح كردهاند و در مباحث فقهی خود مصادیق آن از قبیل تدلیس زن آرایشگر (ماشطه) چون سرخگون كردن صورت و استفاده از موی مصنوعی، غش خفی مانند آمیختن شیر با آب، و ازدواج زن با پوشانیدن عیب را به تفصیل بررسی كردهاند. اگر چه تدلیس خود حكم حرمت را دارد، اما عقد صحیح بوده و مشتری حق رد یا نگهداری كالا را بدون اینكه مستحق دریافت ارش باشد، خواهد داشت. تدلیس میتواند از طریق كتمان عیب و یا از طریق كاری كه ثمن را افزایش دهد، هر چند عیب نباشد، تحقق یابد و مصداق بارز آن «تصریه» است كه در حدیث نبوی آمده است. به طور كلی تدلیس، به اظهار صفت كمال و یا اخفاء صفت نقص باز میگردد و ثبوت آن در صورت اشتراط یا آنچه در معنای شرط است، خواهد بود. تدلیس ممكن است همراه با عیب باشد، یا به تنهایی صورت گیرد، مانند جایی كه مورد عقد فاقد صفات كمال باشد. در قانون مدنی ایران بحث از تدلیس در مواد ۴۳۸ تا ۴۴۰ در مبحث پنجم از مباحث مربوط به بیع كه به خیارات و احكام آن باز میگردد، آمده است. به تصریح حقوقدانان قلمرو تدلیس به جز بیع، دیگر قراردادها چون بیمه را نیز در برمیگیرد.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.