علوم انساني به طور كلي و علوم اجتماعي به طور ويژه در كشور ما مهجور و مظلوم به حال خود رهاست. علوم تجربي ما ديانت و علوم انساني معنويات، ذهنيات و روحيات ما را سامان ميبخشند. اين دسته از علوم دست كم به اندازه علوم دسته اول در سرنوشت كشور وملت ما دخيلند: در حفظ ارزشهاي فرهنگي، در حراست پايگاههاي انساني، درتشكيل روابط جدید اجتماعي، در بقاي سلامت رواني و خوشبختيهاي مردمي، در موفقيتهاي سياسي و برقراري روابط بين المللي، …
پژوهش حاضر به پرسشي از هزاران پرسش جامعه ايران در زمينه روابط بين المللي پاسخ ميآورد. موضوع آن كشور همسايه ما افغانستان و افغانستانيهاست. نه همه افغانستانيها بلكه قومي از ميان آنها: هزارهها…. نه همه آنها بلكه افراد خانوادهها وگروههايي كه در پي ناملايمات و تهاجمات زورمندانه و ددمنشانه دشمن،به ميهن ما پناه بردهاند،…. نه به همه جاي سرزمين ما كه به شهر قم آمدهاند و در گوشهاي از اين فضاي قدسي اقامت گزيدهاند؛ به سبك خود، به سبك آدمهاي مثل ما ريشهدار ولي بيگانه از خود و از ديار، به سبك آدمهاي مظلوم ولي در جست و جوي رهايي و خوشبختي،…
مأموريت علمي، ما را بر آن قرار داشته كه اين قوم مهاجر را شناسايي كنيم و از چند و چون ، و كم و كيف زيست آنها مطلع شويم. بديهي است كه مطالعات سبك زندگي يك قوم مهاجر از زاويه ديد انسان شناختي به مطالعه پيشين موضوعاتي از قبيل مهاجرت و قوم شناسي و شهرنشيني و حاشيه نشيني و فقر و بيكاري ونيز سالها وقت بيشتري نياز دارد. اطلاعات ما در مورد افغانستانيهاي مهاجر، در بدو امر، بيشتر از يك سلسله دادههاي بعضاً قالبي و كليشهاي مردم كوچه و بازار ما نبود، با همه پيشداوري ها و داوري هاي كم و بيش منصفانه نسبت به جماعتي پناهنده، مردماني نجيب و ظلم ديده، انسانهايي كوشا و هوشيار با آدابي عقب مانده ولي پسنديده، … آشنايي ما با مردماني كه جامعه آماري يا بهتر بگويم جامعه مطالعاتي ما را تشكيل ميدادهاند از همه سنين، از همه طبقات، از همه مقاطع تحصيلي و از همه گونه مشاغل ضروري زندگي اجباري و با همه خلق و خويهاي انساني و مردمي بوده و تا آنجا پيش رفت كه ما را شيفته تحقيق كه هيچ بلكه عاشق رشته ومردم ميزبان و مهمانمان كرد و ما را در مردم شناسي نشانيد. عشق به اين رشته، با كار چند ماهه، در ما نشست، اميدوار هستيم علم آن هم به ما روي بياورد.
با اين كار بود كه فهميديم كشور ما تا چه پايه نيازمند و تشنه رشته علوم انساني، به طور كلي است و راه تا كجا باز است وتا چه حد هموار. بسيار پيش آمد كه ما در كوچه و پس كوچههاي شهرك قائم قم پرسه زديم،از بالاي خيابان به پائين و از پائين خيابان به بالا قدم زديم؛ اين طرف و آن طرف خط آهن رفتيم؛ با مغازه دارها، بنگاههاي معاملات ملكي، منقسمين آب شيرين، گردآورندگان نان خشك و خورده شيشه و پلاستيك خاكروبه به صحبت نشستيم. از نمازگزاران مسجد و تكايا، از جوانان و نوجوانان موتور سوار و دوچرخه سوار ديدن كرديم و به جمع دوستان سرگذر و ويدئوكاران و نوار فروشان و مواد فروشان و ورزشكاران و بيكاران و كپسول گاز پر كنها پيوستيم.
صبح و عصر، شب و نيمه شب، شفق و فلقِ شهرك را به تصوير كشيدیم. با اهالي شهرك زندگي نكرديم ولي ميل به زندگي با آنان را پيدا كرديم.دعوت كرديم و دعوت شديم؛هديه داديم و تحفه گرفتيم؛ شيريني برديم و شيريني خورديم. از خانهها، در و ديوارها و حياط خانهها، اطاقها و سربخاريها و زر و زيورهاي طاقچهها و فرشها و پردهها و بيرون ودرون يخچالها عكس برداشتيم. با اين كه بسيار آموختيم ولي هنوز از لايههاي زيرين زندگي اين همسايگان مهاجر خود كه اثرات رفتاري و منشي و شخصيتي آن را به چشم ميديديم، چيز زيادي نفهميدیم و آن را براي مقاطع برتر تحصيلي گذاشتيم و به آينده موكول كرديم.
ما در تهيه اين رساله كارشناسي ارشد كه موضوع كلي آن مطالعه سبك زندگي مهاجران افغانستاني شهرستان قم بود، ناچار به بخشهايي از زندگي اين قوم مهاجر كه بيشتر قابل دسترسي و مشاهده بود روي آورديم و در حد توان خود و حوصلة كار موضوعات زير را كه بخوبي ميتوانست سبك زندگي آنها را به نمايش بگذارد، برگزيديم و كار خود را بر پايه آن بنا نهاديم: در ابتدا مسكن و خوراك و پوشاك و بهداشت آنها را به دست مطالعه سپرديم و سپس به فضاهاي كاري و تحصيلي و فراغتي وزيارتي آنها پرداختيم، آنگاه به روابط خويشاوندي، و مشاركتهاي سياسي و اجتماعي آنها توجه كرديم و سرانجام هم مرزي آنها با ايران و همسايگي آنها را با قمي و ترك و عرب و عجم مورد مداقه قرار داديم و همه اين ها را در پرتو افكار و اعمال و با توجه به گذشته و حال و آينده آنها زير نظر گرفتيم.
مطالعه موضوعات بالا در فضاهاي روش شناختي فردي و گروهي و اجتماعي و در شرايط اعتماد و اطمينان متقابل و با ايجاد بسترهاي مطالعاتي متناسب صورت پذيرفت و اعتقاد ما را به اهميت روش دركار پژوهش راسخ تر كرد و تحكيم بخشيد.
ما اميدوار هستيم توانسته باشيم كاري ارايه دهيم كه ما را در ميزباني بهتر و مهمانان ما را در زندگي راحتتر ياري دهد.
ميهن ما به سرزمين همزيستيهاي درون قومي و همسايگيهاي برون مرزي شهرت دارد و اين واقعيت بود كه ما را در انتخاب اين موضوع تشويق كرد. استقبال استادان گروه انسان شناسي، مقامات محلي، مسئولان سياسي و نيز خود مهاجران افغانستاني از موضوع ما، نشانه اهميت مطالعات انسان شناسي سياسي، شهري و قومي دركشور ماست.
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.